درد و دلم..

چقدر از اون وقتا گذشته و ما چقدر تغییر کردیم...فدا سرت که نشد ببینمت..من استادِ صبرم..اما چیزی هم بخوام به دست میارم..یه چیزی فکرمو یکم مشغول کرد که چرا گفتی اگه کسی به دلت نشست برو دنبالش ..امتحان بود یعنی؟؟ درد و دلم.....

عجیبه ..نوشته های قبلیمو خوندم و فهمیدم اگر وابستگی بوده و هست اگر فکری بوده و هست مسئولیتش با تو نبوده جونِ دلم...اگر دوستت دارم و هر لحظم فکر توئه زیبایی تو تأثیر داشته عزیزم اما بازم این من بودم که بخوام و دوستت داشته باشم...پس اگر ذره ای هم اذیت بشم مقصر من هستم و خواهم بود..در چه حالی عزیز لحظه های من؟؟امیدوارم حال دلت خوب باشه و زندگیت به قشنگی حس عطر شکوفه های سیب باشه...دلم برات همیشه تنگ میشه و من از نوشتن این تکرار قشنگ خسته نمیشم...کاش بدونی.‌......برچسب‌ها: دلتنگی, عشق, خودم, زندگی درد و دلم.....